امشب برنامه ای از تلویزیون پخش شد،درباره حمله یک بالگرد توپ دار اسرائیلی به یک آمبولانس، که توسط یک خانم گزارشگر رویترز فیلمبرداری شد و ظاهرا با اسم " اسعاف المنصوری " بازتاب زیادی هم داشت.
دراین واقعه که در صد متری پایگاه سازمان ملل اتفاق افتد، آمبولانس به خاطر شلیک موشک به یک خانه کنار جاده برخورد کرده و چندین زن و بچه داخلش کشته شده اند و این خانم خبرنگار از تمام این صحنه های فجیع و همینطور عکس العمل سربازان سازمان ملل فیلم گرفته است.
(روی عکس کلیک کنید)
وقتی آن بچه سه چهار ساله زخمی را که چشم هایش نمی دید و عمه اش را صدا میکرد و آن یکی که نمی توانست از جایش بلند شود را در ذهنم مرور میکنم، دیگر حالم از بحث ها و تحلیل های مسخره ای که در وبلاگ ها می شود و گاهی آنقدرخودشان را جدی می گیرند که از دیپلمات های کلّاش و فریبکار غربی و شرقی هم فرا تر میروند، بهم میخورد.
واقعا بین کسی که ادعای مسلمانی و تشیع علوی میکند، و مثل چماق این عناوین را بر سر این و آن می کوبد، با آن سرپرست بی وجدان سربازان سازمان ملل که می گفت در این گزارش بزرگ نمایی شده است، چه فرقی هست؟
برای بچه های فلسطین خیانت و وطن فروشی سردمدارانشان بس نیست که باید علاوه بر آن،چوبش را از سیاست باز هایی بخورند که با اظهار نظر هایشان، کم در جنایت های اسرائیل مشارکت ندارند؟
جنگ ما با اسرائیل، فقط در مورد مردم فلسطین نیست! فلسطین فعلا خط مقدم نبرد ماست. خود اسرائیل است که باید از بین برود!
(روی عکس کلیک کنید)
قصه سیاست و دیانت را سال هاست که می شنویم. منتها هر کسی قصه را یک طوری تعریف می کند.
بعضی ها می گویند سیاست، همان گرگی است که با رنگ انجام وظیفه و مسئولیت، آمده تا تقوای شنگولی و دین منگولی ما را بخورد!
می گویند شما بروید در پستوی زهد و ورع پنهان شوید و کار این گرگ پیر را به ما بسپارید که مادری بس فداکار برای شما هستیم.
کسی نیست به این ها بگوید: آخر بزغاله! ( این فحش سیاسی نبود ها! ادامه همان قصه و اشاره به مامان بُزی بود)! چطور انسان میتواند ادعای دین داری بکند و نداند که همه مصائب و ماجراهایی که بر این دین رفته، از همین بوده که حاظر نشده ساده لوحانه رنگ و لعاب ظاهری بپذیرد و برای انسان برنامه ای ارائه داده که به همه جا و همه چیز او کاردارد!
همانطور که در این جا گفتم،مناسبت های معصومین (ع) فرصت آموختن ها و به یاد آوردن هاست.
حتی امامانی که به ظاهر حرکت سیاسی نداشتند، به خاطر همین خصوصیت خاموش نشدنی شیعه که معنی واقعی اسلام است، مورد تحمل غاصبان قرار نگرفتند!
ماجرا های زندگی امام حسن (ع) نیز حکایتی است از همین دست، که در این زاد روز مبارک، یاد آوری آن، لوح هشدار به مدعیان دین داری است که: سیاست ما عین دیانت ماست.
آن وقت این دین سیاسی و دین سنتی از کجای بعضی ها در آمده است؛ نمی دانیم!
ماه های قبل از خرداد 76، در بحبوحه رقابت های انتخاباتی،طلبه کوچکی در حوزه ما بود که به خاطر سن کمش، در واقع به صورت نخودی مشغول به درس بود. تازه آنقدر هم ریز نقش بود که همان سن کمش را کمتر نشان میداد.
اما این طلبه کوچگ داستان ما طبق قانون *فلفل بشکن تیزی آن را بنگر* ( این شعر همین الان از خودم صادر شده. تا کور شود مخالف من!) چنان در بحث انتخابات داغ و پر سر و صدا بود که اگر چه نتوانست باعث انتخاب نامزد مورد علاقه اش شود، حد اقل طرف مقابل را سرنگون کرد! البته شاید اگر سنش به رای دادن میرسید، الان وضع سیاسی مملکت به گونه دیگری بود!
همیشه به این فکر میکردم که این روحیه فعالیت و اطلاع سیاسی، بین اقشار مختلف مردم کشور ما، خودش افتخاری است. با توجه به آمار هایی که از وضعیت مردم غرب در این زمینه ارائه میشود. مردمی که با انواع رسانه ها، چنان مسخ شده اند که مانند آدمکهای ماشینی با کوک صاحبان قدرت از پشت پرده کنترل میشوند.
اما وقتی به ایام بعد از انتخابات ها و رقابت های مختلف سیاسی نگاه میکنم،
کل بازدید :74714